همرزم شهید «محمد حسن صادقی» نقل میکند: «برای نماز صبح به شهید صادقی اقتدا کرده بودم، در سجده آخر صدای مهیب انفجاری آمد، بعد از سلام نماز، محمد حسن را غرق در خون دیدم.»
شهید قربانعلی بای از نظر اخلاق بینظیر بود و همیشه با مهربانی و با صبر و حوصله صحبت میکرد .
شهید محمدظاهر سارلی از همان دوران کودکی برای نماز اهمیت خاصی قائل میشد و اقامه آن را مایه آرامش روح و جسم میدانست و از اینکه پدرش اهل نماز بود افتخار میکرد.
شهید «غلامحسین رحمانی» در آخرین نامهای که برای همسرش نوشته است، بیان میکند: «همسرم زندگی یک کلاس درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد.
شهید احمد سقلی در تنها نامهای که از او بهجامانده برای برادرش مینویسد: هوای اینجا خیلی گرم است. بهگونهای که تمام روز را مجبوریم در سنگر بخوابیم.
شهید حسین جرجانی در وصیتنامهای خطاب به همسرش نوشت: از تو میخواهم با خواندن قرآن به کشفیات درونی برسی، چون خواندن روزانه قرآن باعث خودسازی میشود.
شهید اسماعیلی از شهدای انقلاب اسلامی بود. جوشکار بود، ولی در اکثر تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت میکرد.
برادر شهید «محمد تقی تجربی» نقل میکند: «یک شب نیروهای ضد انقلابی خانه ما را محاصره کرده بودند تا برادر بزرگترم را که یک روحانی بود دستگیر کنند اما نتوانستند.»
همرزم شهید رضا آسیابی نقل میکند: « در یکی از عملیاتها به محاصره عراقیها درآمده بودیم، به نوبت سمت دشمن شلیک میکردیم. چون نوبت به شهید آسیابی رسید، به محض بلند شدن، صدای برخورد گلوله با کلاه آهنیاش شنیده شد».
مادر دانشجوی شهید «غلامحسین شریعتی» نقل میکند: «پسرم در دوران قبل از انقلاب در فعالیتهای مذهبی و سیاسی حضور فعال داشت به صورتی که دستگیر و زندانی هم شده بود.»
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.