عضو هیاتعلمی رشته تاریخ دانشگاه گلستان و دکترای تاریخ در گفتگویی اختصاصی به بررسی ابعاد پنهان اشغال ایران توسط متفقین پرداخت و تأکید کرد که عدم وجود یک پایگاه مردمی قوی و تمرکز ارتش بر سرکوب داخلی، مهمترین دلایل عدم توانایی ایران در دفاع از خود بود.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»؛ ۶۳ سال پس از اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ توسط متفقین، تحلیلگران همچنان به واکاوی دلایل سقوط سریع پادشاهی رضاشاه در برابر این تهاجم میپردازند.
مصیب عباسی در این باره در گفتگو با گلستان ما گفت: در واقع، ما در آن دوره شاهدیم که رضاشاه تمام تلاشش را بر ساخت یک دولت مدرن و ارتش ملی متمرکز کرده بود، اما هدف اصلی این ارتش، نه دفاع در برابر تهدیدات خارجی، بلکه سرکوب داخلی و مقابله با عشایر و اقوام مسلح بود که مخل امنیت ملی تلقی میشدند.
عضو هیات علمی دانشگاه گلستان و دکترای تاریخ ادامه داد: ایران تا آن زمان با تهاجم خارجی جدی مواجه نشده بود تا ارتش تجربهای در این زمینه کسب کند، به همین دلیل، وقتی متفقین، یعنی انگلیس و شوروی، وارد عمل شدند و رضاشاه هیچ برنامه عملیاتی برای مقابله با این تهاجم نداشت.
عباسی ابراز داشت: علیرغم اینکه همه میدانستند این دو کشور سابقه طولانی در تعدی و تجاوز به مرزهای ایران را داشتند و به بهانه منافع خودشان میتوانستند هر کاری بکنند، اما نه خود رضاشاه و نه روشنفکرانی که طرحهای راهبردی برای تحول بنیادین ایران ارائه میدادند، هیچ برنامه اثربخشی برای تقویت توان ملی و قدرت بازدارندگی در برابر چنین تهدیداتی نداشتند.
وی بیان کرد: تمرکز صرف بر ساخت ارتش ملی و ایجاد امنیت داخلی، باعث غفلت از بعد بینالمللی و سیاست خارجی شده بود.
عضو هیات علمی دانشگاه گلستان با بیان اینکه ایران در آن زمان سیاست بیطرفی را در پیش گرفته بود؛ اما در عمل، نه انگلیس و نه شوروی هیچ اعتنایی به این سیاست نکردند، بیان کرد: نه پادشاه، نه دولت و نه ارتش نتوانستند از این سیاست به شایستگی دفاع کنند و لذا اشغال ایران توسط متفقین به بهانه سرکوب آلمان و جلوگیری از نفوذ آن در منطقه صورت گرفت که نهایتاً به سقوط دولت و پادشاهی رضاشاه انجامید.
عباسی بیان کرد: ارتش ملی در کمتر از ۱۰ روز از هم پاشید و رضاشاه مجبور به استعفا و تبعید به آفریقای جنوبی شد، این اتفاق تلخ نشان میدهد که علیرغم اینکه رضاشاه جایگاه نظامی و حامی خارجی داشت، اما از یک پایگاه اجتماعی ملی قوی برخوردار نبود و یک ارتش بدون پشتوانه ملت و بدون انسجام ملی قوی، در روز سخت سقوط میکند و این در حالی بود که رضاشاه گمان نمیکرد که نتیجه جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، سقوط خودش باشد.
وی افزود: درس بزرگ این واقعه این است که قدرتهای بزرگ در زمان بحران، حتی از دوستان خود نیز عبور میکنند و پیمانها را زیر پا میگذارند تا منافع خودشان را تأمین کنند، این فرجامی بود که رضاشاه پهلوی در شهریور ۱۳۲۰ به ثبت رساند.
عضو هیات علمی دانشگاه گلستان تأکید کرد: برای امروز ایران، این تاریخ به ما میگوید که قدرت ملی، توان بازدارندگی و حفظ تمامیت ارضی و استقلال ملی، مؤلفههای حیاتی یک تمدن کهن هستند، جمهوری اسلامی با درک عمیق از این تهدیدات خارجی، به این نتیجه رسیده است که بقای تمدن ایرانی در تعمیق توان بازدارندگی، اتحاد و انسجام ملی و تقویت پایگاه مردمی نظام سیاسی است.
عباسی متذکر شد: پیوند بین مردم و اسلام، مردم و ولایتفقیه و مردم و آرمانهای انقلاب، موجب شده که انقلاب اسلامی پس از ۴۵ سال همچنان در مسیر پیشرفت باشد، بدون این انسجام درونی، بحرانهای خارجی و اختلافات داخلی میتوانند سرنوشتی مشابه سوم شهریور ۱۳۲۰ را برای ایران رقم بزنند.
وی افزود: تهدیدات خارجی بهراحتی رضاشاه را از قدرت برکنار کردند و فرزندش، محمدرضا پهلوی، با حمایت انگلیس به قدرت رسید، این نشان میدهد که دولتهای وابسته نهایتاً سقوط میکنند و قدرت از یک وابسته به دیگری منتقل میشود تا منافع خارجیها تأمین شود.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد