تاریخنگار معاصر انقلاب اسلامی گفت: شهید بهشتی بعد از پیروزی انقلاب، در اواخر بهمن سال ۵۷، بهمنظور نیروسازی، با همکاری جمعی از دوستانشان حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند که گستردهترین حزب مذهبی و سیاسی بعد از انقلاب بود و میلیونها نفر عضو داشت.
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»؛ شهید آیتالله بهشتی، نامی آشنا و پرآوازه در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است؛ شخصیتی که نهتنها در شکلگیری و پیروزی انقلاب نقش محوری داشت، بلکه پس از آن نیز با اندیشههای عمیق، مدیریت مثالزدنی و تلاش بیوقفه خود، مسیر حرکت نظام نوپای جمهوری اسلامی را ترسیم و تثبیت کرد. مردی که در بحبوحه حوادث انقلاب، هم در عرصه فکر و نظریه و هم در میدان عمل و اجرا، بینظیر ظاهر شد.
شهید بهشتی، بهعنوان یکی از معماران اصلی فکری و تشکیلاتی انقلاب، دارای دیدگاههای جامع و روشنی در زمینههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قضائی بود. او بابصیرت و دوراندیشی، به تربیت نیروهای متعهد و متخصص برای آینده کشور اهمیت میداد، سیاستهای خارجی را با اتکا به استقلال ملی تبیین میکرد و برای حل مشکلات جامعه، راهحلهای عملی و منطقی ارائه میداد.
امروز، پس از سالها از شهادت مظلومانه ایشان، مرور افکار و عملکرد دکتر بهشتی بیشازپیش ضروری به نظر میرسد، در این راستا به سراغ غلامرضا خارکوهی تاریخنگار معاصر انقلاب اسلامی رفتیم و در این زمینه با وی گفتگو کردیم در این مصاحبه، تلاشی است برای واکاوی ابعاد مختلف شخصیت و دیدگاههای این شهید والامقام، تا شاید بتوانیم گام کوچکی در جهت شناخت بهتر و عمیقتر او برداریم و درسهایی برای امروز و فردای جامعه از آموزههای ایشان بیاموزیم. با ما همراه باشید تا در این گفتگو، به زوایای پنهان و آشکار اندیشههای این شهید بزرگوار بپردازیم.
نقش شهید بهشتی در کادرسازی انقلاب اسلامی چگونه میبینید؟
خارکوهی: شهید بهشتی از همان ابتدا دغدغه نیروسازی و تربیت افراد شایسته را داشت وی علاوه بر تدریس در حوزه علمیه و مدارس جدید، در سال ۱۳۳۳ با همکاری دوستانش دبیرستانی به نام «دین و دانش» در قم تأسیس کرد که به مدت ۱۰ سال، یعنی تا سال ۱۳۴۲، مسئولیت اداره آن مستقیماً بر عهده خودشان بود و جوانان زیادی را در آنجا تربیت نمودند.
پس شهید بهشتی تنها به تدریس سنتی بسنده نکردند؟
خارکوهی: دقیقاً. شهید بهشتی همچنین یک حرکت فرهنگی نو، هم در حوزه علمیه به وجود آوردند و هم با جوانان دانشگاه ارتباط برقرار کردند. بهعبارتدیگر، در اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ که کسی به فکر اینگونه مسائل نبود، ایشان به فکر پیوند میان دانشجو و روحانی بودند و اعتقاد داشتند که این دو قشر آگاه و متعهد باید همیشه دوشادوش یکدیگر حرکت کنند.
آیا شهید بهشتی در حوزه علمیه هم تغییراتی ایجاد کردند؟
خارکوهی: بله. در سال ۱۳۳۹ ایشان سخت به فکر ساماندادن به حوزه علمیه قم افتادند و توانستند یک طرح و برنامه جدید برای تحصیل علوم اسلامی برای حوزه تهیه کنند که پایهای شد برای تشکیل مدارس نمونهای مثل مدرسه حقانی یا مدرسه منتظریه.
فعالیتهای شهید بهشتی به داخل کشور محدود نمیشد. ظاهراً به خارج از کشور هم سفر کردند.
خارکوهی: درست است. وی حتی در سال ۱۳۴۳ عازم اروپا شدند و مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ آلمان را بر عهده گرفتند. در طول ۵ سال خدمت در آنجا، ضمن رونق این مرکز اسلامی در قلب قاره اروپا، به تشکیل و گسترش انجمنهای اسلامی دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی پرداختند و بسیاری از دانشجویان ایرانی را در حد تراز یک دانشجوی مسلمان و متعهد و انقلابی تربیت کردند.
پس از بازگشت به ایران هم فعالیتهایشان ادامه داشت؟
خارکوهی: بله. وی در سال ۵۰ در ایران جلسه تفسیر قرآن تشکیل دادند که حدود ۴۰۰-۵۰۰ نفر در آن شرکت میکردند و جلسات بسیار سازندهای بود. همچنین در دهه ۵۰ به تألیف و انتشار کتابها و مقالات مذهبی و تدوین کتب دینی مدارس پرداختند که در تربیت مذهبی دانشآموزان بسیار مؤثر بود.
حتی بعد از پیروزی انقلاب، در اواخر بهمن سال ۵۷، بهمنظور نیروسازی، با همکاری جمعی از دوستانشان حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند که گستردهترین حزب مذهبی و سیاسی بعد از انقلاب بود و میلیونها نفر عضو داشت.
سؤال بعدی درباره دیدگاه ایشان در مورد سیاست موازنه منفی است. آیا دکتر بهشتی سیاست موازنه منفی را قبول داشت؟
خارکوهی: شهید بهشتی بر این باور بود که کار ما گرایش به سمت یک کشور یا گروه یا نظام خاص نیست، بلکه ما سیاست موازنه منفی را دنبال میکنیم و به هیچ قدرت خارجی بهای خاصی نمیدهیم. با هر کشور خارجی روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادیمان را بر اساس استقلال کامل کشورمان و فرهنگمان و مکتبمان و رعایت اصول مکتبمان برقرار میکنیم. بهطورکلی، دراینرابطه ما ترجیح میدهیم با کشورهایی که دورتر از معیار زورمداری هستند روابط داشته باشیم، بهخاطر اینکه اینها ملتهایی هستند که صالحترند از کشورهایی که در آنها دولتهای زورمدار حکومت میکنند و ملتهایشان را به راههای ناسالم میکشانند.
دیدگاه ایشان درباره اختلاف بین مسئولان چه بود؟
خارکوهی: وی معتقد بود که اصل اختلافنظر امری طبیعی است، ولی در یک انقلاب و در یک نظام، صحیح آن است که مسئولان جامعه از هماهنگی در برنامهریزی برخوردار باشند و خیلی هماهنگ فکر و عمل کنند. اما در صورت بروز اختلافنظر، مسئولان باید بر مبنای قانون اساسی عمل کنند و نظریاتشان را هماهنگ کنند و از هر فرصتی برای خدمت عملی به مردم حداکثر بهرهبرداری را به عملآورند.
وی بر این باور بود که هرگاه یکی از مقامات مسئول در سخنانش نسبت به فرد یا نسبت به تشکیلاتی مطالبی بگوید که در محیط جامعه و در اذهان عمومی نسبت به آن فرد یا آن سازمان ابهامها و سؤالاتی ایجاد بکند، باید به آن فرد و سازمان حق داده شود که درباره ابهامات توضیح کافی به مردم بدهد.
نظر بهشتی در مورد گرانی کالاها چه بود؟
خارکوهی: دکتر بهشتی تأکید میکرد که راهحل اصلی گرانی، راهحل اقتصادی است نه راهحل قضائی، و دولت و دستگاههای مسئول باید بیش از هر چیز به راهحل اقتصادی توجه کنند تا مشکل گرانی حل شود.
از نظر دکتر بهشتی، یکی از انتظارات اساسی در جمهوری اسلامی این است که دستگاه قضائی دقیق و مدافع حق باشد و با نگرش یکسان به همه افراد بنگرد. شرط اساسی رسیدن به این آرمان، داشتن یک سیستم طراحی در این زمینه و آمادهشدن قضات ما برای بر عهده گرفتن این مسئولیت در سطحی بالاتر است، و همچنین تلاش برای آشناتر شدن و عادتکردن همه مردم جامعه به یک فرهنگ اجتماعی که همه بتوانند برخورد حقپرستانه را درک کنند و بپذیرند.
شهید بهشتی از مناظرات سیاسی و اجتماعی استقبال میکردند؟
خارکوهی: بله، قطعاً. آیتالله دکتر بهشتی هم مرد علم و عمل بود و هم مرد میدان مناظره و گفتگو، حتی با مخالفان اعتقادی و سیاسی خود شجاعانه و با صراحت و منطق در صداوسیما و مجامع عمومی مناظره میکرد. نمونه آن مناظره ایشان با سران احزاب کمونیستی است.
وی به طور مکرر برای بحث و مناظره رودررو با مخالفان و منتقدانش اعلام آمادگی میکرد. زیرا بحث و مناظره بین افراد و گروههای مختلف برای روشنتر شدن مواضع آنان بین مردم مؤثر بود و مردم از این مناظرات خیلی استقبال میکردند.
شهید بهشتی معتقد بود که حادثهها و رویدادها، موجهایی را در جامعه به وجود میآورند، اما منزلت اجتماعی هر کس از مجموع بینش و منش و عملکرد او مایه میگیرد؛ بنابراین، جامعه با یک جمعبندی، به مجموعه این عملکردها خواهد نگریست و بر اساس آن به افراد و گروهها بهای مناسب را خواهد داد.
در پایان، به نظر شما آیا جامعه فعلی ما بهاندازه کافی باشخصیت دکتر بهشتی آشناست؟
خارکوهی: مسلماً نه. سالهای قدیم بهتر به این موضوعات توجه میشد. دیدگاههای آیتالله دکتر بهشتی در ابعاد مختلف مذهبی، سیاسی، قضائی، مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی بسیار گسترده و ارزشمند است و متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود. نهادهای فرهنگی و رسانهها و اساتید و مجامع دانشگاهی در این زمینه کوتاهی میکنند. سالی یکبار در هفتم تیر نام دکتر بهشتی به میان میآید، آن هم بهجای آن که ویژگیها و زوایای مختلف این شخصیت بزرگ ایرانی مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد، فقط به ارائه عملکرد قوه قضائیه فعلی پرداخته میشود.
مشابه این وضعیت را در سالگرد شهادت آقایان رجایی و باهنر، رئیسجمهور و نخستوزیر محبوبمان، هم میبینیم که به نام هفته دولت نامگذاری شده و بهجای تشریح زندگی و خدمات این عزیزان، صرفاً مدیران آمار عملکرد خود را ارائه میکنند و یا چند پروژه را افتتاح یا کلنگزنی میکنند.
درحالیکه اینگونه شخصیتها نوابغ مدیریتی جامعه ما هستند و باید بهعنوان الگو و اسوه جامعه معرفی و شناسانده شوند، اما در عمل اینطور نیست؛ هر سال این شخصیتها مظلومتر و ناشناختهتر از گذشته باقی میمانند که این موجب خسران جامعه است.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد